English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (566 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to patrol a town U برای پاسبانی دورشهر گشتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to search [for] [someone] U دنبال [کسی] گشتن [ برای مثال پلیس]
lyke wake U پاسبانی مرده در شب
patrol U پاسبانی کردن پاسداری کردن
patrolled U پاسبانی کردن پاسداری کردن
patrolling U پاسبانی کردن پاسداری کردن
patrols U پاسبانی کردن پاسداری کردن
searchingly U گشتن
searches U گشتن
searched U گشتن
search U گشتن
roaming U گشتن
roamed U گشتن
swivels U گشتن
swivelled U گشتن
to go about U گشتن
to poke a bout U ول گشتن
to fool about U ول گشتن
to knock about U ول گشتن
to muck a bout U ول گشتن
strangle U ول گشتن
roams U گشتن
swivel U گشتن
roam U گشتن
putters U ول گشتن
seach U گشتن
sloshing U ول گشتن
sloshes U ول گشتن
slosh U ول گشتن
go about U گشتن
putter U ول گشتن
puttered U ول گشتن
puttering U ول گشتن
To loaf about . To loiter . U ول گشتن
seek U گشتن
hang around U ول گشتن
seeks U گشتن
seeking U گشتن
putters U مهمل گشتن
puttering U مهمل گشتن
trolls U گشتن سراییدن
putter U مهمل گشتن
grow U شدن گشتن
puttered U مهمل گشتن
to look for anything U چیزی گشتن
To adore (dote on) someone. U دورکسی گشتن
turns U گشتن چرخیدن
to look for work U پی کار گشتن
to rev up U تند گشتن
trundling U گشتن چرخیدن
troll U گشتن سراییدن
trundle U گشتن چرخیدن
trundled U گشتن چرخیدن
fossick U خوب گشتن
trundl U غلتیدن گشتن
turn U گشتن چرخیدن
to wait one's leisure U پی فرصت گشتن
To look for a pretext ( an excuse ). U پی بهانه گشتن
circumambulate U بدورچیزی گشتن
to turn round U دور گشتن
grows U شدن گشتن
circumvolve U دور گشتن
to search for anything U پی چیزی گشتن
trundles U گشتن چرخیدن
orbit U بدورمداری گشتن
to prospect [for] U گشتن [بدنبال]
idle U ازاد گشتن
orbited U بدورمداری گشتن
idled U ازاد گشتن
to fish in troubled waters U پی بازاراشفته گشتن
idlest U ازاد گشتن
ranksack U خوب گشتن
to draw blank U گشتن وچیزی
idles U ازاد گشتن
orbits U بدورمداری گشتن
encircled U دورچیزی گشتن دربرداشتن
encircling U دورچیزی گشتن دربرداشتن
pound the pavement <idiom> U دنبال کار گشتن
encircles U دورچیزی گشتن دربرداشتن
goggled U چپ نگاه کردن گشتن
traipsing U سرگردان بودن ول گشتن
groped U در تاریکی پی چیزی گشتن
grope U در تاریکی پی چیزی گشتن
hang about U گشتن پرسه زدن
gropes U در تاریکی پی چیزی گشتن
to search U گشتن [جستجو کردن]
grabble U با دست پی چیزی گشتن
scrounge around <idiom> U درپی چیزی گشتن
traipse U سرگردان بودن ول گشتن
traipsed U سرگردان بودن ول گشتن
traipses U سرگردان بودن ول گشتن
groping U در تاریکی پی چیزی گشتن
orb U بدور چیزی گشتن
ask for trouble <idiom> U دنبال دردسر گشتن
prowled U درپی شکار گشتن
prowling U درپی شکار گشتن
to grope for anything U درتاریکی پی چیزی گشتن
to hang about U گشتن معطل شدن
goggle U چپ نگاه کردن گشتن
prowls U درپی شکار گشتن
goes U گشتن رواج داشتن
go U گشتن رواج داشتن
prowl U درپی شکار گشتن
look (someone) up <idiom> U به دنبال کسی گشتن
rolls U غلت خوردن گشتن
goggling U چپ نگاه کردن گشتن
rolled U غلت خوردن گشتن
roll U غلت خوردن گشتن
encircle U دورچیزی گشتن دربرداشتن
orbs U بدور چیزی گشتن
slue U بدور محورثابتی گشتن
revving U تند گشتن دور برداشتن
revved U تند گشتن دور برداشتن
sinecures U وفیفه گرفتن وول گشتن
pivots U روی پاشنه گشتن چرخیدن
revs U تند گشتن دور برداشتن
rev U تند گشتن دور برداشتن
rotated U دور محور خود گشتن
sinecure U وفیفه گرفتن وول گشتن
look (something) up <idiom> U به دنبال کلمهای (دردیکشنری)گشتن
rummage U بهم زدن خوب گشتن
to always look for things to find fault with U همیشه دنبال یک ایرادی گشتن
rummages U بهم زدن خوب گشتن
rummaging U بهم زدن خوب گشتن
rotates U دور محور خود گشتن
rummaged U بهم زدن خوب گشتن
forage U پی علف گشتن کاوش کردن
swirls U گشتن باعث چرخش شدن
rotate U دور محور خود گشتن
pivoted U روی پاشنه گشتن چرخیدن
orbs U بدور مدار معینی گشتن
foraged U پی علف گشتن کاوش کردن
forages U پی علف گشتن کاوش کردن
foraging U پی علف گشتن کاوش کردن
orb U بدور مدار معینی گشتن
swirling U گشتن باعث چرخش شدن
swirled U گشتن باعث چرخش شدن
pivot U روی پاشنه گشتن چرخیدن
swirl U گشتن باعث چرخش شدن
to grabble for anything U چهاردست وپاشدن وپی چیزی گشتن
backing up the wrong tree <idiom> U [دنبال چیزی در جای اشتباهی گشتن]
circuit U دورچیزی گشتن درمداری سفر کردن
circuits U دورچیزی گشتن درمداری سفر کردن
to seek a position U جستجوی کاریامقامی کردن پی کاری گشتن
A tale never loses in the telling . <proverb> U یک یکایت هرگز با نقل گشتن کاسته نگردد.
to outflank an army U گرد سپاهی گشتن و از پهلوبدان تاخت کردن
kiosk U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
It take one hour there and back. U رفتن وبر گشتن ( رفت وبرگشت ) یکساعت طول می کشد
snooping U بدنبال متخلفین قانون گشتن مخفیانه تحقیقات بعمل اوردن جستجو کننده
snoops U بدنبال متخلفین قانون گشتن مخفیانه تحقیقات بعمل اوردن جستجو کننده
snooped U بدنبال متخلفین قانون گشتن مخفیانه تحقیقات بعمل اوردن جستجو کننده
snoop U بدنبال متخلفین قانون گشتن مخفیانه تحقیقات بعمل اوردن جستجو کننده
badminton U بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code U زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
plug compatible U دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
microsoft U بزرگترین طراحی و ناشر نرم افزار برای PC و Macintosh. ماکروسافت سیستم عامل را برای IBM PC سافت و پس برای ماکروسافت با مجموعهای از نرم افزارهای کاربردی
straggles U سرگردان شدن یا بودن متفرق شدن ول گشتن
straggling U سرگردان شدن یا بودن متفرق شدن ول گشتن
straggle U سرگردان شدن یا بودن متفرق شدن ول گشتن
straggled U سرگردان شدن یا بودن متفرق شدن ول گشتن
see about (something) <idiom> U دنبال چیزی گشتن ،چیزی را چک کردن
drive U چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drives U چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
strategy U طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategies U طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
IrDA U روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
infra red link U روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
narratives U یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم
narrative U یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم
c U استفاده از کامپیوتر برای کمک به دانش آموزان برای یادگیری یک موضوع
recalls U برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
recall U برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
recalled U برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
Ackerman's function U تابع بازگشتی برای بررسی توانایی کامپیوتر برای اجرای بازگشت
bins U محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
bin U محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
iil U دستگاه کنترل برای برای تولیدات صنعتی و سیستمهای کامپیوتر
no show U مسافری که جا برای خودمحفوظ کرده ولی برای سفرحاضر نمیشود
permanent U آنچه برای مدت طولانی یا برای همیشه باقی بماند
revenue tax U مالیاتی که برای افزایش درامد کشور است نه برای تاثیردربازرگانی
teacloths U رومیزی برای میز چای دستمال برای خشکاندن فنجانها
teacloth U رومیزی برای میز چای دستمال برای خشکاندن فنجانها
personal U متصل یا وصل در سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه برای کاربر
FDDI U اختصاری برای استاندارد FDD1 برای ارسال داده آنالوگ به صورت دیجیتال
cat U استفاده از کامپیوتر برای بررسی یک ابزار یا برنامه برای یافتن خطاهای موجود
HTTP U دستوری که جستجوگر برای درخواست وب سرور اینترنت برای اطلاعات صفحه وب میدهد
liberal education U اموزش و پرورشی که برای روشن کردن فکر باشد نه برای مقاصد پیشهای
gather shot U ضربه برای نزدیک اوردن 2گوی برای کسب امتیازهای پی درپی باکارامبول
intubation U فرو کردن لوله در حنجرهای برای برای نگاه داشتن .....دیفتری و مانندان
auto U توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
autos U توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
scratches U حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
feedback U اطلاعاتی از یک منبع که برای تغییر دادن چیزی یا تامین پیشنهادی برای آن میباشد
scratch U حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
scratched U حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
potatoes and point U سیب زمینی یا نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
grammar U امکان نرم افزاری برای بررسی متن یا حرف برای صحت گزاری آن
cats U استفاده از کامپیوتر برای بررسی یک ابزار یا برنامه برای یافتن خطاهای موجود
scratching U حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
double U استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
1if you have any question please ask us , we are here to help
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com